روایت آه

خوبند واژه ها وقتی با یکی دو حرفیشان میتوان تمام سوز ها را جمع کرد ؛ آه

روایت آه

خوبند واژه ها وقتی با یکی دو حرفیشان میتوان تمام سوز ها را جمع کرد ؛ آه

روایت آه

شیطان حکومت خویش را بر ضعف ها و ترس ها و عادات ما بنا کرده است و تو اگر نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفة اللهی جبران کنی دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست. سید شهیدان اهل قلم (سید مرتضی آوینی)

پیوندهای روزانه
Instagram

ماه ِ مهر، دلتنگی یا .. . و نسل ِ ماهواره !

سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۲:۱۹ ب.ظ

سلام ./


امروز وقتی رفتم مدرسه دنبال برادر زاده ی دوم دبستانیم، حس ِ خوبی بهم دست داد ! :) یاد ِ دوران دبستان و اتفاقات و مسائل مربوط بهش افتادم.. .

نمیدونم شما چه نظری دارید !؟ دلتون واس مدرسه تنگ شده ؟! واس صب بیدار شدناشو و مشق نوشتنای بیش از حد و درد انگشت دلتون تنگ شده ؟! 

دلتون واس پیدا کردن دوستای ِ جدید تنگ شده ؟! یا نه .. حوصله ی سرتق بازیا و لوس بازیای بچه هارو دیگه ندارید :) 

یادمه روزای اول ِ مدرسه از پرتنش ترین روزاش بود .. چون خیلی همه با هم آشنا نبودن و یکم برای کشتن گربه ها دم ِ حجله عجله میکردن .. 

دلم خیلی تنگ شده واس روزایی که صب با هزار زور و تزویز مادر (!) از خواب پا می شدیم .. میرفتیم ورزش صبحگاهی_ قرآن _ سرود ملی و گذروندن کلاس ها و شلوغ کاری در حد مردن و بعد با وضعی آشفته بدو بدو میومدیم خونه .. بوی ِ خوب ِ ناهار رو که میشنفتیم احیانآ در غیاب مادر ناخنکی میزدیم  و .. تند تند مشقامون رو می نوشتیم که ادامه ی روز رو راحت باشیم ! 

دلم تنگ شده واس خواب ِ بعد از ناهار .. فارغ از همه چیز .. بدون ِ مسئولیت .. حتی گنگ بودن عصرشم خوب بود :)

هرچه که بود .. هرچی که داشت .. خاطرات ِ خوب و قشنگی هستند که هر کدوم از ما با یادآوریش لبخند میزنیم ..

نمیدونم جایی خونده بودم که ایکاش بتونیم از خاطرات عبور کنیم ! فراموششون کنیم .. من که دوست ندارم خاطرات ِ خوب ِ دوران مدرسه رو فراموش کنم ! شما چطور ؟


نسل ِ ماهواره !؟

تو راه که دستش رو گرفته بودم و دلم میخواست احساس ِ نزدیکی باهام بکنه.. از معلم و دوستاش پرسیدم ! میگفت که معلمشون زشته و ی خال ِ بزرگ وسط ِ پیشونیش داره :)) منم طبق ِ حرفایی که عموما این وقتا میگن .. گفتم که ظاهر ِ آدما مهم نیست و باید ببینی اخلاقش خوبه یا نه.. از دوستاش پرسیدم برگشت گفت که دوستاش همشون اکثرآ ماهواره نگاه میکنن و از سریالی به اسم سلطان حرف میزنن :/ اما چون بابا ( برادر ِبنده ) من رو از دیدن ماهواره حتی خونه ی همسایه منع کرده و ... ازم پرسید که اگه ماهواره چیز ِ بدیه چرا پدر و مادرای اونا اجازه میدن و از این صحبتا ! واقعا موندم بهش چه جوابی بدم .. خلاصه تو خود ِ خونه با هم صحبت کردیم و اونم بیسکوئیتش رو میخورد .. 

خونه که رسیدیم دفتراش رو مث ِ دوران ِ ما پخش و پلا کرد دورشو .. منم که نزدیکش نشسته بودم دفتر ِ نقاشی ِ ننه قمری که واسش خریده بودم و باز کردم دیدم ی دونه پرنسس توش کشیده ! :) فهمیدم که حالا حالاها ما کار داریم برای مقابله با این هجمه ی فرهنگی  و خرد فرهنگ هایی که از طریق تلویزیون و ... به خورد ِ جوانان ِ نسل اینده ِ ما دادند . 

راستی یادم رفت بگم .. داره  درس  ای نام  تو بهترین سر آغاز رو مینویسه.. 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۰۲
سرباز

نظرات  (۲)

نوشته تون قشنگ بود. ولی به جای لبخند اشک منو در آورد. نمی دونم چرا....
سلام
دلم می خواست اول از زیبایی قلمت بگم و یه عالمه امتیازات دیگه وبلاگت  اما می ترسم وقت نشه مطلب اصلی رو برات بگم پس من رو ببخش می رم سر اصل مطلب
چندتا اشکال بگم تا معلوم بشه بخش مهمی از مشکلات فرهنگی رو خودمون باعث شدیم و در واقع خودمون به خودمن گل زدیم
1- چندتا بچه خوب و متدین می شناسی که بموقع ازدواج کردن(حدود 17 ، 18تا 20 سالگی؟
2- چندتا از اونها قبل از 21، 22 سالگی بچه دار شدن؟
3- چندتاشون بیشتر از دوتا بچه دارن؟
4- کدوماشون برای بچه هاشون توی خونه برنامه دارند؟
5- کدومشون می دونند که مهدکودک یعنی یتیم خونه موزیکال و . . .
6-کدوماشون می دونند که مدرسه غیر انتفاعی یعنی معلم تو بجای من پدری کن ، بجای من به فرزندم نزدیک شو و مادری کن چون من وقت ندارم شایدم حوصلشو.
و . . . این مثنوی هفتاد من کاغذ می خواد ، بعدش می ریم سراغ تلویزیون و سینما و ماهواره و . . . حالا من می خوام نتیجه بگیرم که ما خودمون دچار یه باورهای غلطی شدیم که حالا حالاها دشمن نون همون باورهای غلط مارو بخوره براش بسه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی