روایت آه

خوبند واژه ها وقتی با یکی دو حرفیشان میتوان تمام سوز ها را جمع کرد ؛ آه

روایت آه

خوبند واژه ها وقتی با یکی دو حرفیشان میتوان تمام سوز ها را جمع کرد ؛ آه

روایت آه

شیطان حکومت خویش را بر ضعف ها و ترس ها و عادات ما بنا کرده است و تو اگر نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفة اللهی جبران کنی دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست. سید شهیدان اهل قلم (سید مرتضی آوینی)

پیوندهای روزانه
Instagram

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

مدیر هجده ماهه (سرافراز) که روی کار آمد افزایش کمی شبکه‌ها را سیاستی اشتباه دانست؛ سیاستی که چیزی جز افزایش بدهی‌ها و کاهش کیفیت برنامه‌ها به ارمغان نیاورده است. برای همین تعدادی از شبکه‌های مدیر پیشین را تعطیل و کارمندهایش را به شبکه‌های دیگر یا به آغوش خانواده فرستاد. انحلال شبکه‌های تماشا و بازار و جایگزینی شبکه اقتصاد به‌جای شبکه تهران و انتقال شبکه تهران به شبکه HD از اقدامات این مدیر برون مرزی و به نسبت جوان بود.


      
یک روز جدید و چند خرده رویداد عجیب!
بعد از یک دوش صبحگاهی نشاط‌بخش‌ کنار سفره صبحانه می‌نشینند و بعد از چند جمله با خانواده دست به کنترل تلویزیون می‌برند تا جای صدای آرام خانه را با صدای مجریان شاد و به تصنع پرانرژی سیما عوض کنند، اما به محض روشن شدن تلویزیون با اتفاقات عجیبی روبه‌رو می‌شویم که شکی به دلمان راه می‌دهد.
شک بر اینکه نکند هنوز خوابیم و اینها رؤیای کاذبه‌ای بیش نیست؟ شبکه‌ای که هنگام خاموش کردن تلویزیون در شب گذشته روی آنتن بوده است، وجود ندارد، پیام «سیگنال وجود ندارد» ما را از کنار سفره جدا می‌کند تا اتصالات آنتن تلویزیون را چک کنیم. مشکلی وجود ندارد، با تعویض کانال تعجمان بیشتر هم می‌شود. یک شبکه با اسم و شمایل جدید ظاهر می‌شود.
 این بار با حساسیت بیشتر سیم آنتن را چک می‌کنیم تا نکند سیم آنتن خانه ما و همسایه یکی شده باشد. یک تعویض دیگر و بهت بیشتر، مجری شب پیش کانال فلان در برنامه صبحگاهی کانال بهمان دیده می‌شود و خبر از ادغام کانال فلان در کانال بهمان را می‌دهد و با لبخندی فرمایشی این اتفاق فرخنده را به بینندگان تبریک می‌گوید. قید سر و صدای مجریان و اخبار راه‌ها و تعطیل بودن یا نبودن مدارس را می‌زنیم و سکوت را میزبان خانه می‌کنیم.
  
شرح ماوقع ماجرا
مدیر مهندس خندان (ضرغامی) تعداد شبکه‌های تلویزیونی را افزایش داد، شبکه‌هایی که به گفته وی قرار بود موضوعات و زمینه‌های مغفول مانده این سال‌ها را پوشش بدهند و برای تمامی ذائقه‌ها و نیازها خوراک داشته باشند. تعداد شبکه‌ها به حدی افزایش پیدا کرد که بعضاً شبکه‌ها با فاصله کمی از یکدیگر یک برنامه یا برنامه مشابه به هم را پخش می‌کردند، اما مهندس ضرغامی همچنان بر تصمیم خود استوار بود و فاکتورهای واصله و تسویه نشده را برای مدیر بعدی به تحفه می‌گذاشت.
مدیر بین‌المللی و هجده ماهه (سرافراز) که روی کار آمد افزایش کمی شبکه‌ها را سیاستی اشتباه دانست؛ سیاستی که نتیجه‌ای جز افزایش بدهی‌ها و کاهش کیفیت برنامه‌ها و ریزش مخاطبان برای صدا و سیما نداشته است. برای همین تعدادی از شبکه‌های مدیر پیشین را تعطیل کرد و کارمندهایش را به شبکه‌های دیگر یا به آغوش خانواده فرستاد.
انحلال شبکه تماشا و بازار و جایگزینی شبکه اقتصاد به‌جای شبکه تهران و انتقال شبکه تهران به شبکه HD از اقدامات این مدیر برون مرزی و به نسبت جوان بود. بعد از روی کار آمدن مدیر جدید یار غار مهندس ضرغامی مدیر علاقه‌مند به افزایش تعداد شبکه‌ها (علی عسگری)، سیاست افزایش شبکه‌ها بهترین کار مدیران قبلی صدا و سیما اعلام شد. شبکه منحل شده تماشا احیا و شبکه پنجی که هیچگاه رنگ و بوی یک شبکه تخصصی اقتصاد را به خود نگرفت، کنار گذاشته شد. خبر راه‌اندازی دوباره شبکه تهران که اطلاعیه چندی پیشش در باب تشکر از همراهی کوتاه مدت شش ماهه مردم دل هر مخاطبی را ذوب می‌کرد، از راه رسید.
از شما چه پنهان شاید همین روزها خبر بازگشت شبکه بدون مخاطب بازار هم برای بازگشت کارمندان عائله‌مندی که شب عید کنار گذاشته شدند هم روی خروجی‌ها نقش ببندد؛ شبکه‌ای که به نظر می‌آید حتی خانواده‌های کارمندانش هم روی آن توقف نمی‌کردند.
شبکه شما هم که اصلاً معلوم نبود برای چه و با چه هدفی تأسیس شده بود، بدون اینکه توفیقی در جذب مخاطب و برنامه‌سازی داشته باشد با نام و شمایل جدیدی به اسم ایران بازخواهد گشت.
  
مدیریتی برای نجات یک کشتی به گل نشسته
اتفاقاتی که در مدیریت بزرگ‌ترین سازمان رسانه‌ای کشور رخ می‌دهد، یک نمونه از خروارها مدل مدیریتی بدون یک نقشه مشخص راه در کشور ماست؛ مدلی که شاید دقیق‌ترین ماشین‌های حساب هم در تخمین هزینه‌های مالی و انسانی‌اش ناتوان باشند.
البته این دست اتفاقات در سایر بخش‌ها و ارگان‌ها هم پرسابقه است. از تغییرات مستمر در سیستم آموزشی کشور گرفته تا انحلال و ادغام و احیای چندین و چندباره سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور که تصور می‌شود حتی مدیران و معاونان این دستگاه هم در حال حاضر به طور کامل از ماهیت و وظایف سازمان تحت امرشان اطلاع جامعی ندارند. ظاهراً در این وسط عمری که از مردم گرفته می‌شود و سرمایه‌ای که از نظام هدر می‌رود، کمترین توجه را از جانب مدیران و تصمیم‌گیران دستگاه‌ها جلب می‌کند و هر دسته‌ای که سرکار می‌آید به فکر تغییرات بنیادین و جا‌به‌جایی گروهی و شبانه می‌افتد.
سؤال اینجاست اگر این تحولات رو به جلو و مفید بوده چرا مرتب دستکاری می‌شود و اگر نتایج مثبتی نداشته است، آیا بازخواست و سؤالی برای مدیر پیشین صادر می‌شود؟ به طور خاص، آیا مشکلات کشتی طوفان‌زده صدا و سیما با تغییر اسم و لوگوی شبکه‌ها حل می‌شود؟ آیا از حجم بدهی‌هایی که کمر برنامه‌سازان سازمان را به درد آورده و موجب حضور کلافه‌کننده اسپانسرها و بنگاه‌های تجاری در قاب تلویزیون شده می‌کاهد؟ آیا به‌جای صرف هزینه‌ها، پای تغییرات سازمانی و انحلال و احیای شبکه‌ها، نباید به فکر تولید برنامه‌های با کیفیت بود؟
و سؤال آخر اینکه با توجه به توصیه رهبر انقلاب مبنی بر جا به جایی حداقلی در بین مدیران سازمان، چرا تمامی سمت‌های کوچک و بزرگ سازمان دستخوش تغییرات گسترده قرار می‌گیرد و حتی در بخش‌هایی مثل شبکه خبر که تغییرات مثبت و رو به جلویی در نحوه ارائه خبر و پوشش رویدادها اتفاق افتاده، تیغ قلم برکناری علی عسگری تیز عمل می‌کند.


تصمیمات شبانه و خیابانی در پایان یک روز کاری

تاریکی هوا و ترافیک سنگین بزرگراه ها، خبر از پایان یک روز کاری دیگر می دهد. توی ماشین در راه خانه احتمالا نگاهی به برنامه ی کاری فردا انداخته و پیام های بی جواب مانده­ی گوشی همراه چک می شود. شلوغی خیابان ها دوست نداشتنی تر از آن است که نگاهی را به سمت خودش جلب کند، اما شاید یک بیلبورد خلاقانه بانی یک تصمیم جدید باشد. پیام های موبایل و بیلبوردهای تجاری که چک میشود ناگهان فکر تازه ای به ذهن می رسد، یک فکر بکر و خلاقانه! راه اندازی یک شبکه جدید!

حالا او کلی آدم را هم مشغول کار می کند. ایده ای که شاید فشارهای بیرونی در مورد پایین آمدن نرخ مخاطبین را کم کرده و هزینه ی آنچنانی هم نداشته باشد. برنامه های خریداری و تولید شده را با تیزر جدید و شمایل به روز شده روی آنتنش قرار می گیرد. پیام این دستآورد مهم و حیاتی به معاونین ارسال می شود و دستورات لازم برای به عمل پوشاندن این فکر قبل از رسیدن به منزل صادر می گردد. از ماشین که پیاده میشود نگاهش از دیدن پیام های تبریک معاونین و همکاران به خاطر این اتفاق میمون و پربرکت مشعوف و براق شده است. تصمیمی که احتمالا فاصله اتخاذ تا اجرایش از فاصله محل کار تا منزل کوتاه تر بوده است قطعا درست و رو به جلو خواهد بود و چشم مخاطبین را مجدد به این کشتی پر از سوراخ و اشکال خواهد انداخت. بیراه هم تصور نمی شود اگر این تصمیم با چند جلسه هم اندیشی و گرفتن احتمالی نظرات نخبگان منطقی تر جلوه کند. فردا روز تازه ای است که باید این تصمیمات عملی شود. جواب خسته نباشید و خداحافظی راننده را فاتحانه می دهد و درب منزل را به صدا در می آورد!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۳
سرباز

مرهم موقت تاکشو در نبود تولیدات نمایشی جذاب/ در‌س‌هایی که علی‌عسگری باید از رفتن سرافراز بگیرد

اگر سیاست سرافراز در کوچک سازی سازمان و کاهش هزینه ادامه یابد و اعتبارات به جای چهره های ممنوع التصویر کهنه و برنامه های به تکرار افتاده گفتگو محور، برای ساخت سریال‌های با کیفیت هزینه شود، می توان به بازگشت نگاه ها به سوی رسانه ی ملی امیدوار بود.




وقتی در آبان سال 93 محمد سرافراز با حکم رهبر معظم انقلاب رئیس صدا و سیما شد، کمتر کسی تصورش را میکرد که این مدیر کارکشته و قدیمی در کمتر از دو سال با انبوهی از حواشی و اختلافات از سازمان کنار برود. او که از مدیران قدیمی سازمان به حساب می آید در سال‌های مدیریت ضرغامی نقش مهمی در راه‌اندازی و مدیریت شبکه‌های برون مرزی این سازمان داشته است. با آمدن دکتر سرافراز و تشریح برخی از سیاست های خود بر کوچک و چابک سازی سازمان و استفاده از مدیران تازه نفس و برون سپاری تولیدات نقطه ی امیدی در دل اهالی فرهنگ و رسانه ایجاد شد که بالاخره قرار است این سازمان عریض و طویل چند هزار نفره که بیش از 95 درصد از بودجه ی سالیانه اش را برای نیروی انسانی هزینه میکند به سمت اصلاح سیستم و ساختار قدم بردارد. 

دوره ای کوتاه اما پر از عبرت

اما آنچه که اتفاق افتاد علی رغم توفیقات نسبی در کاهش بدهی ها و استفاده از نیروی های تازه نفس نتوانست تلویزیون را از وضعیت اسفباری که در تامین اعتبارات و جذب مخاطب دچارش بود نجات دهد. با تاملی مختصر بر این دوره ی کوتاه می توان به نکاتی رسید که برای موفقیت مدیران فعلی سازمان الزامی و مهم به نظر می رسد.

عدم مدیریت صحیح منابع مالی و انسانی یکی از مهمترین معضلاتی بوده که در همه ی این سال ها گریبانگیر سازمان بوده است. اما در سال های اخیر با کاهش اعتبارات دولتی نمو بیشتری داشته است. بعد از رشد چشمگیر تعداد شبکه های سیما در سالهای پایانی مدیریت ضرغامی و افزایش هزینه های اجرایی و بدهی سازمان، سرافراز در بدو ورود خود خبر از کاهش بدهی های سازمان بوسیله تعدیل نیرو و تعطیلی شبکه های که در جذب مخاطب ناموفق بودند داد. 

طولی نکشید که شبکه های بازار و تماشا با تصمیم سرافراز تعطیل شدند تا بخشی از بار سنگین مالی سازمان در روزهای کمبود بودجه جبران شود. اتفاقاتی که نوید سرازیر شدن اعتبارات به سمت تولیدات نمایشی باکیفیت و پرمخاطب را میداد. آ اما در روزهای پایانی مدیریت سرافراز اگر در شبکه های سیما چرخی می زدید، هیچ اتفاق ویژه ای جز باز نمایش چندباره ی سریال ها و فیلم های قدیمی و انبوهی از برنامه های گفت و گو محور خسته کننده مشاهده نمی کردید.

مرهم موقتی به نام تاک­شو

سرافراز که وارث تولیدات بی کیفیت اما پرخرجی همچون «معمای شاه» و «سرزمین کهن» از دوران مدیریتی ضرغامی شده بود، با استفاده از برنامه های تاک­شو سعی کرد مجدد مخاطب تلویزیون را برگرداند. برنامه هایی عجولانه که با اجرای ممنوع التصویری ها به روی آنتن رفت و میخواست جای خالی تولیدات نمایشی و مسابقه ها را بگیرند. این مرهم موقت سرافراز در جذب مخاطب در کوتاه مدت، نه تنها باعث درمان وضعیت تلویزیون نشد، بلکه با قرار گرفتن در نقطه ثقل کنداکتور شبکه های سیما اندک تولیدات نمایشی را هم به حاشیه راند. برنامه هایی که هرچند در روزهای ابتدایی در اوج بودند و جای خالی روایت های شبانه را پر میکردند اما این روزها به تکرار دچار شده و با حلقه ای بسته ای از مهمانان و ایده پردازی های ناقص و ضعیف پا به پای سریال های تکراری و بی برنامگی مدیران روی اعصاب مخاطب می روند.

جای خالی سریال های جذاب

اگر بخواهیم نگاهی منطقی داشته باشیم برنامه های گفت و گو محور در شبکه های تلویزیونی حکم چاشنی یک غذای روزانه دارد. مخاطب دوست دارد قصه و داستان های نمایشی با کیفیت را در قاب تلویزیون ببیند. می پسندد روایتی را بصورت شبانه دنبال کند. نمیتوان مخاطب را تنها با کمی چاشنی پای تلویزیون نگه داشت و او را با سریال های تکراری و قدیمی سرگرم کرد. تلویزیون که در دوره های نه چندان دور با رو کردن محصولات نمایشی با کیفیت در مناسبت های مختلف گوی سبقت را از رقیبان می ربود، در مناسبت های اخیر شکست های تمام عیاری را می خورد. 

مدیران سرافراز که در عید امسال تمام داشته ­شان را در حوزه سریال سازی رو کردند به توفیق قابل توجه ای در جذب مخاطب نرسیدند. در دوره جدید هم برنامه های نمایشی سیما که ارث رسیده از دوره ی قبل بودند، در ماه مبارک رمضان در جذب نگاه مخاطبان سخت پسند سیما موفقیتی کسب نکردند.

کوچک سازی سازمان و تولید سریال های فاخر راه جذب نگاه مخاطب

از این روایت پر از گلایه و اشکال که عبور کنیم راه های انتخابی و پیش روی علی عسگری و یارانش با تمامی چاله های مالی و ساختاری واضح به نظر می رسد. اگر سیاست درست سرافراز در کوچک سازی سازمان و کاهش هزینه های اجرایی ادامه یابد و اعتبارات حاصل شده به جای هزینه به پای چهره های ممنوع التصویری کهنه شده و برنامه های به تکرار افتاده گفت و محور برای ساخت سریال های با کیفیت و فاخر هزینه شود میتوان به بازگشت نگاه ها به سوی رسانه ی ملی امیدوار بود. سریال هایی مثل «سلمان فارسی» که با توجیه کمبود اعتبارات مالی به تولید نرسیده و روی زمین مانده اند.

تاک شو بدون اتاق فکر به جایی نمی رسد

 در کنار تولید و نمایش این سریال ها با برنامه ریزی درست و استفاده از اتاق فکر می توان جای مناسب و به اندازه ای را هم برای برنامه های گفت و گو محور باز کرد. تجربه ای موفق که در مورد برنامه های همچون «خندوانه» و «پارک ملت» اتفاق افتاده است. چرا که وضعیت کنونی برنامه های این چنینی موید این نکته است که یک شبه و بدون اتاق فکر نمی توان برنامه ی جذاب و چالشی ساخت و رفتار خارج از عرف با میهمان و حواله ی زرشک به او و روایت شایعات غلط شبکه های اجتماعی راه درستی برای جلب نظر مخاطبان به نظر نمی رسد.

البته با توجه به بازگشت تک به تک مدیران قدیمی و در سن بازنشستگی به سازمان این نگرانی بوجود آمده است که قرار است اندک تغییرات مثبت و رو به جلوی دوران سرافراز در اصلاح ساختار پر از گیر و گور سازمان به عقب برگردد. نگرانی هایی که کم کم با شنیدن خبرهایی در مورد بازگشت شبکه های تعطیل شده و بی مخاطب سیما به واقعیت نزدیک می شود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۵
سرباز

کلاف سردرگم نظارت‌های بخشنامه‌ای سیما در «پریا»/ شروعی نچسب و ناامید کننده در ساعات طلایی پربیننده

روایت سرنوشت نافرجام مصرف مواد مخدر و میهمانی های شبانه اگر با ظرافت و شناختن حد و مرزهای تصویری در قاب تلویزیون همراه باشد اتفاق بدی نیست، اشکالی که بر سریال «پریا» وارد است آن است که گویی سازندگان آن از رفت و آمدهای اتوبوسی مدیران سیما در اواخر سال گذشته و اوایل سال جاری نهایت استفاده را کرده اند و هرچه را که صلاح میدانستند به تصویر کشیده اند.






سال 92 درست در همین ایام بود که تلویزیون همزمان با پخش بازی های لیگ جهانی والیبال و سهل انگاری ناظران پخش و نمایش تصاویر منشوری به آغوش حاشیه و جنجال رفت. مسابقاتی که به گفته ی رئیس وقت سازمان صدا و سیما پخشش از مناظره های انتخاباتی سخت تر شده بود و با واکنش های بسیاری از سوی مردم و مسئولین روبرو شد. سلسله اشتباهاتی که منجر به دریافت تذکرات و انتقادات شفاهی و کتبی برخی از مسئولین و نمایندگان مجلس گردید و در آخر با تشدید نظارت ها و تاخیر در پخش مسابقات زنده، به آش شوری مبدل شد که کام هر بیننده ای را از تکرار بیش از حد تصاویر و سانسور غیرحرفه ای تلخ و اعصاب و روانش را مورد هجمه قرار میداد.

از همه اینها می گذریم

اما سردرگمی در محتوا و برنامه ریزی در مدل پخش برنامه های سیما تنها به مسابقات زنده ورزشی محدود نمی شود و در واقع این روزها به اوج خود رسیده است. هرج و مرجی که بد نیست برای یکبار هم شده با نگاهی اجمالی و پس از سرد شدن تب برنامه های زنده و مناسبتی مورد بررسی قرار دهیم تا به نتیجه ای از عاقبت آن برسیم. اگر از قطع شدن به یکباره یک فیلم تلویزیونی در دقایق پایانی و پخش مسابقه والیبال بگذریم، اگر پخش مجدد همین فیلم را از ابتدایش بلافاصله بعد از مسابقه فوتبال نادیده بگیریم، اگر حواله دادن پخش نیمی از مسابقه فوتبال به یک شبکه ی دیگر با گزارشگری متفاوت را پای فشردگی برنامه های ورزشی بگذاریم، اگر از سریال اشتباهات ظاهرا سهوی در برنامه های زنده شبکه های استانی که منجر به عذرخواهی رسمی شده است عبور کنیم. اگر نمایش محتوای نامناسب از شبکه ی کودک و نوجوان را گردن اژدهای آنتن و مشکلات مالی در تامین برنامه بیاندازیم و مجدد اگر محتوای نامناسب شوخی های برنامه "دورهمی" را به حسن نیت و افکار مثبت ناظران و نمک برنامه برای جذب مخاطب نسبت دهیم و جا به جایی مرزبندی ها و صمیمیت در گفتار و رفتار با مهمان های خانم را ترویج محبت و صفا در روابط اجتماعی مردم قلمداد کنیم. از محتوای نامناسب و روایت های صریح و عریان برنامه های نمایشی که مدت ها در شورای های مختلف سازمان دچار کش و قوس و بازبینی های چندباره می شوند نمیتوان گذشت. نمونه ی حاضر و زنده اش سریال "پریا" به کارگردانی حسین سهیلی زاده است که چند شبی است از شروع پخشش میگذرد.

عادی سازی عبور از خطوط قرمز

سهیلی زاده که پیش از این در بعضی از سریال هایش نشان داده خوب بلد است چطور با عادی سازی روابط و عبور از خطوط قرمز در طول سریال و نتیجه گیری مصلحانه در آخرین قسمت رگ خواب مخاطبین و مدیران را بدست بیاورد، این بار کمی دست از دوستی های ساده­ی دختر و پسری برداشته و در "پریا" به سراغ سوژه­ی حساس و ویژه تری رفته است. "پرداختی جسورانه" به موضوع "ایدز" تیتری بود که از میان صحبت های عوامل پریا و قبل از شروع پخشش قابل توجه بود.

عاشقانه با چاشنی ایدز

قصه پریا از زمان حال و از جایی آغاز می‌شود که «پریا» با بازی لادن مستوفی پس از چند سال دوری از ایران به کشور باز می‌گردد. در شرایطی که پریا همچنان از ازدواج قدیمی‌ اش سرخورده است، وارد رابطه‌ای عاطفی با کیوان، پسرخاله‌اش می‌شود. پریا و کیوان قبل از هرگونه عقد رسمی به مشابه کارهای پیشین سهیلی زاده که ظاهرا باید مدت زیادی را برای شناخت یک دیگر با هم سپری کنند به امید آغاز زندگی تازه مشکلات را یک به یک از سر راه بر می‌دارند اما برخی اتفاق‌ها ادامه رابطه عاشقانه این زوج را به خطر می‌اندازد. اتفاق‌هایی که همه خانواده را درگیر خود می‌کند . "کیوان" با بازی امیرحسین آرمان پس از حضور در یک مهمانی شبانه مصرف مشروبات و مخدرات دچار درگیری با فردی بنام "شهرام" با بازی عمار تفتی شده است که بیماری است مبتلا ایدز.

ابهام، تنش، تلخی

اما این داستان پر از ابهام و تنش تمام تلخی "پریا"ی سهیلی زاده نیست، روایت سرنوشت نافرجام مصرف مواد مخدر و میهمانی های شبانه اگر با ظرافت و شناختن حد و مرزهای تصویری در قاب تلویزیون همراه باشد اتفاق بدی نیست، اشکالی که بر این سریال وارد است آن است که گویی سازندگان آن از رفت و آمدهای اتوبوسی مدیران سیما در اواخر سال گذشته و اوایل سال جاری نهایت استفاده را کرده اند و هرچه را که صلاح میدانستند به تصویر کشیده اند. چنانکه بیش از نیمی از قسمت آغازین این سریال را صحنه های عریان میهمانی شبانه و حرکات موزون حاضرینش تشکیل میداد. شروعی نچسب و ناامید کننده در ساعات طلایی پربیننده ترین شبکه سیما که چشم خانواده ها را متعجب و دلسرد کرد. علی الظاهر نویسندگان و سازندگان این سریال راهی بجز نمایش جز به جز اتفاقات و رفتارهای ناپسند شخصیت ها با هدف پیشبرد داستان و محکومیت احتمالی شخصیت های منفی در پایان فیلم ندیده اند. در صورتیکه در همین قاب تعداد زیادی سریال به یاد می آید که با شناخت درست خطوط قرمز و بدون پرداخت بی پرده و صریح هم از پس چنین اهدافی برآمده و کام مخاطبین نجیب تلویزیون ملی را تلخ نکرده اند.

صرفا با بخش نامه نمی شود نظارت کرد

اشکال کار را باید در روند طراحی و ساخت چنین برنامه هایی جست و جو کرد، آنجا که صرفا با صدور دستوراتی خام و بخشنامه ای از رعایت ضوابط در حوزه های مختلف برنامه های تولیدی و سپردن پروژه ها به اسامی مطرح و سابقه دار آسوده خاطر شده اند. ضوابطی که در عمل قانع به پوشاندن لوگوی محصولات خارجی و اسم نیاوردن از نرم افزارهای پیام رسان شده است، اما از اصرار برای نمایش حرکات موزون در یک میهمانی شبانه و طریقه ی مصرف موارد مخدر غافل مانده است و همچنین آرایش ها و پوشش های بعضا زننده ای که به بهانه روایت تاریخ در عصر پهلوی با آسودگی خاطر از کنار این بخشنامه ها عبور میکند.

دور زدن همه چیز با یک  قسمت پایانی

البته این اتفاق و دور زدن ضوابط تولید به بهانه هایی مثل محکوم شدن شخصیت منفی در پایان قصه و تحول های آنی و یک شبه آن ها نمونه های مشابهی در حوزه مدیریت تولید محصولات نمایشی دارد. آنجا که سناتور "ویل هیز" با قوانین سفت و سخت و بعضا عجیبی که در ابتدا تصویب کرد باعث افت شدید فروش فیلم ها در آن روزهای سینمای آمریکا شد. اما با یشنهاد موسسین هالیوود به هیز در این قوانین بازنگری شد تا راه هایی برای دور زدنش ایجاد شود. «تنها در مواردی که قرار است عواقب منفی و شوم قانون‌گریزی، تبهکاری و بی‌بندوباری به تصویر کشیده شود، نمایش مواردی چون خشونت، مشروب‌خواری و صحنه های اروتیک مجاز باشد تا از این طریق، این ناهنجاری‌های اجتماعی هر چه بیشتر نقد شود.» اما نتیجه چیزی نبود جز ورود صحنه های پر از خشونت و اروتیک به تمامی تولیدات نمایشی آن روزهای هالیوود شد و جامعه ای که استعمال دخانیات و طلاق را برای زنان تقبیح میکرد به سرعت تغییر و مدتی بعد از آن به عنوان ارزش یاد کند. ماجرای سناتور هیز به اندازه کافی موید این نکته است که چگونه پرداختن صریح و بی پرده به معضلات اجتماعی و فردی حتی به نیت نقد و عبرت آموزی منجر به اشاعه ی آن ها می شود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۳
سرباز