روایت رسوائی
بعد از ماه ها و مدت ها با اصرار خواهرم به تماشای فیلم رسوائی رفتیم .
در این نوشته سعی دارم برداشتم از فیلم ( درست یا غلط ) رو بنویسم :
بعد از رسوائی ِ ده نمکی در اخراجی های 2 و 3 این بار با فیلمی روبرو هستیم که در حد و اندازه های کارگردان فیلم قابل قبول محسوب میشود . ابتدا جدای از فرم و تکنیک های ساختاری باید عرض کنم محتوای فیلم قابل بحث و درگیر کننده است . در رسوائی ما با دو واژه ی "توکل" و "زود قضاوت کردن" روبرو هستیم . حالا این که کارگردان چقدر توی درآمدن این واژه ها توانا بود و دچار سطحی نگری و کلیشه سازی نشده بحثی ندارم .
اما این دو واژه رو از کلیدی ترین و مهم ترین مسائل روزمره ی خودمون میدونم . توکل بر خدائی که در زندگی ِ ماشینی ما گمشده و زود قضاوت کردن هایی که در عصر ارتباطات و شبکه های اجتماعی دامنگیر جامعه ی ما شده است . روزگاری که پستی و بلندی های بسیاری را برای ما به ارمغان می آورد و ما بر تنها کسی که تکیه نمی کنیم خداست !
مسئله ی توکل در فیلم ، بارها از زبان شخصیت روحانی فیلم شنیده میشود .شخصیت روحانی فیلم با بازیگری اکبر عبدی همراه با نکات مثبت و منفی ِ بازیگریش در حد قابل قبولیست ؛ هرچند پیش ذهنیتی که در مخاطب از عبدی در ذهن وجود دارد گاه در باور پذیری او خدشه وارد میکند .
بازی ِ الناز شاکردوست تکراری و در بعضی صحنه ها به دور از حیا و آزاردهنده بود ، بنده موافق این مسئله نیستم که برای نشان دادن یک کاراکتر بد , دور از اخلاق باید به هر به طریقی متوصل شد و ذهن و شعور مخاطب را پایین آورد .
وجود شخصیت میرزا و مادر افسانه غیرلازم بوده و در حد تیپ می ماند . تیپ ِ میرزا می توانست با حضور بیشتر در سکانس ها تاثیر گذار پذیری بیشتر در شکل دهی به شخصیت های دیگر فیلم و کمک به پیش بردن داستان فیلم داشته باشد .
توی فیلم در اکثر صحنه ها ما با موسیقی ِ دلنشینی روبرو هستیم که باعث میشود این ذهنیت برای مخاطب بوجود بیاید که کارگردان گاهی اوقات در رساندن پیام خود به مخاطب در محتوا و فن بیان ناتوان بوده که از موسیقی متن استفاده کرده .
این مسئله رو که فیلم رسوائی در حد سه گانه ی اخراجی میدونند و اون رو پر از شعارزدگی و نمایش روحوضی از مفاهیم فاخرتلقی میکنند قبول ندارم . شاید در بعضی سکانس ها با سرسری گری های کارگردان روبرو باشیم اما این که کل فیلم رو زیر سوال ببریم به نظرم دور از انصاف باشه . فیلم حوصله بر نیست و در بعضی سکانس ها به خوبی احساسات مخاطب را تحریک می کند . در آخر باید این مسئله رو خاطر نشان کنم ، اگر کمی بازی ِ پراز عشوه ی شخصیت افسانه اصلاح میشد ، اگر بازیگر ِ دیگری برای شخصیت روحانی فیلم انتخاب میشد و کمی گل درشت گویی های فیلم از قالب تصنعخارج میشد با این موضوع ِ درگیر کننده ما قطعا با یک فیلم ماندگار روبرو میشدیم .
این فیلم پله ی ترقی ای برای کارگردان فیلم های سخیف اخراجی های 2 و 3 محسوب میشد و من امیدوارم ده نمکی با دورشدن از فضاهای روحوضی و سیاه نمایی و بکار گیری ِ هنرمندان دارای "تعهد بیشتر" کمی به آنچه که از آن دم می زند ادای تکلیف کند .
اگر مطلب دیگه ای به ذهنم اومد اضافه خواهم کرد .
خوشحال میشم شما هم با نظراتتون در مورد این فیلم من رو همراهی کنید .